ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پشت کاجستان برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن و حیاط.
من، و دلتنگ، و این شیشه ی خیس.
مینویسم، و فضا.
مینویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر میبافد.
یک نفر میشمرد.
یک نفر میخواند.
زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشیها کم نیست: مثلاً این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد و هنوز، نان گندم خوب است.
و هنوز آب، میریزد پایین اسبها مینوشند.
قطرهها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.
"سهراب سپهری"
وَפֿـتـے ڪَـ30 نیـســ ڪـِﮧ بـــِﮧ בآבت بـر3
בآב نـَزטּ!!
شـآیـَב..
اَز سـُڪوتـت بـفـہـمَـטּ ڪـِﮧ چـقـَב
<<<غـґ>>>
تـو وجـوבتـــِﮧ!
مرسی که بهمون سرزدی ..........
کــدام عاشق تر بودیم ؟
من که بخاطر عشق دنیایم جهنم شــد …
یا آدم که بهشتش دنـیا شد …...
خیلی زیبا بود عزیزم....
مرسییییییییییییی
و تو اندیشیدی
که من امروز به تو شک کردم
و چه بد فکری بود
که تو در آخر سر هم به دلم شک کردی
دل من صاف و زلال
مثل رودی آرام
میرود سمت غروب
میرود تا که به دریاچه ی عشق تو بریزد خود را
و تو اندیشیدی
که من امروز به تو شک کردم
وچه بد فکری بود
دل و قلبم هردو سخت شکست
و تو پنهان کردی
حرف ناگفته ی بی ارزش را
من و آن ثانیه ها
سخت تلاش میکردیم که تو بر میگردی
به سر جاده ی صاف حقیقت
ولی افسوس که تو بدکردی
و تو پنهان کردی
حرف ناگفته ی بی ارزش را
شین زو
بامداد بیست و یکم خرداد نود و دو
مرسی عزیزم....
خیلی قشنگ گفتی.............
سلام عزیزم ممنون از حضورت
فدای تو خانومی.....
سلام بانو
سهراب سپهری .. بی نظیر است !
دلخوشی ها کم نیست !
:)
دقیقا....
مرسی بهمون سرزدی...
بـــرای بـــعضی دردها...
نـــه می توان گریــــه کرد ، نــــه مـی توان فریـــــــــاد زد ... !
بــــرای بـــــــــــعضی دردها ...
فـــــقط می توان نــگاه کرد و بی صدا ،
شـــــــــکــــــــــســـــــــت ... !
سلام عزیزم....
دقیقا..........
سلام عزیزم
شعر خیلی قشنگــه
مخصوصا اونجاش که میگه دلخوشی ها کم نیست
سلام عزیزم....
فدای تو خانومی..........