احساس کردم ...
نخستین بار زیرقطره های باران ...
درپهنای دل غمناک آسمان ...
ودرآن هوای سوزناک
در کنار برگ های زردوباران خورده ی درختان
با تمام یاس و ناامیدی ام
تورا احساس کردم...
احساس کردم با آغوش گرم وآرامت
وبا بوسه های آتشین و پرمهرت
و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت...
احساس کردم...
عشق را...
بودن را...
و...
معنای تلخ زندگی را...!!
عشق یعنی...!
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده با چشمان تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسوا شدن
عشق یعنی سست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن با ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
***************
عشق یعنی...!
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراغش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنیبا پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
***************
عشق یعنی...!
عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمم,یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
تقدیم به تو که بهترینی و عاشقتم...
به تو که وقتی یه لحظه نیستی، انگار غم دنیا رو دلم نشسته...
میدونم که این آهنگو خیلی دوست داری...
با من قدم بزن، حالا که با منی حالا که بغضی ام حالا که سهممی
با من قدم بزن، میلرزه دست و پام بی تو کجا برم، بی تو کجا بیام
دست منو بگیر، کنار من بشین من عاشق توام، حال منو ببین
از دلهره نگو، از خستگی پرم بی تو میشینمو روزهارو میشمرم
هرجا بری میام، دلتنگ و بیقرار بی من سفر نرو، تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز، عطر تو با منه فردا داره به ما لبخند میزنه
بی تو برای من، فردا پر از غمه بی تو هوا پسه، دنیا جهنمه
دست منو بگیر، تو اوج اضطراب بازم منو ببر، با بوسه ای به خواب
با من قدم بزن، تو این پیاده رو من عاشقت شدم، از پیش من نرو
هرجا بری میام، دلتنگ و بیقرار بی من سفر نرو، تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز، عطر تو با منه فردا داره به ما لبخند میزنه