دست منو بگیر کنار من بشین من عاشق توام

چشم هایم را شستم،جور دیگر دیدم،بازهم سودی نداشت،توهمان بودی که باید دوستت میداشت

دست منو بگیر کنار من بشین من عاشق توام

چشم هایم را شستم،جور دیگر دیدم،بازهم سودی نداشت،توهمان بودی که باید دوستت میداشت

"بیاااااااااا م م م" ؟

گفتند بر تلخی ها چشم ببند و

صبور باش.

روزی بالاخره

آنهمه شادی پنهان صدایت می زنند...

حالا سالهاست

با چشمان بسته می روم

می شمارم

و فریاد می زنم...

"بیاااااااااا م م م" ؟



نظرات 5 + ارسال نظر
شقایق شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 19:44

سید خیلی خوشگل تر از سالیوانه بیریخت....

خوشگلتره ولی احمقتر هم هست....

شقایق جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:07

خری توووووووووووووووووووووووووووو....
فقط میتونم بگم ایشالا کچل شی...

خرم من ن ن نن نن ن ن ن ن ن ن
فقط میتونم بگم...
آخه دلم نمیاد بهت چیزی بگم سیید

شقایق دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 19:57

ملخ بیریخت من چه هیزم تری به تو فروختم آخه؟!

من ملخ؛ تو پروانه
من تف؛ تو آبشار نیاگارا
من چس؛ تو هوای بهاری
من سالیوان؛ تو نیکول کیدمن
مهم اینه که "من"ی وجود داره که "تو"یی در کار باشه!

نازی دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 00:35 http://www136472.blogfa.com

خیلی عالی بود

مرسی عزیزکم قابلتو نداشت گلم...

میم زو یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:23

فدای نفسم بشم من
فدای احساساتت


دنده ات نرم، چشات کف پامون (این واسه کپک بود :D)

خدا نکنه...
نگو گناه داره!!!
امروز میگفت ناراحت شده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد